سولونا

عاشقانه های سولونا

سولونا

عاشقانه های سولونا

  • ۰
  • ۰

باران

باران

شمیم رد تو را نمی شوید

که از شوق حضورت

زمین را به رقص و مستانه می بوسد. 

  • عادل طاهرخانی یوسف
  • ۰
  • ۰

خریدار

دل من برده ی بی نام و نشان مصر است


تو خریدار گران باش به یوسف شدنش می ارزد



  • عادل طاهرخانی یوسف
  • ۰
  • ۰

رفتن

امشب دلم شکسته و شب گریه می کند

اندوه مبهم عشقم  ترا چیره می کند

شاید مسیح زمان غریق گریه ها شده است

که این رفتنم شب و روز تو را تیره می کند

  • عادل طاهرخانی یوسف
  • ۰
  • ۰

سکوت

پشت این همه سکوت

فریادی تشنه ام

به خون دروغ

چون افروختن ناگهان آسمان شبی

از طغیان آتشفشان کوهی صبور و نجیب!


#عادل_طاهرخانی_یوسف

  • عادل طاهرخانی یوسف
  • ۰
  • ۰

روز عشق

روز عشق

طلوع اولین نگاهمان بود

به آسمانی که خدایش عشق می بارید

و ما

سرخوش از حضور همدیگر

در آغوش نسیم عطر تنت

و در خلسه ی یک بوسه ی ناگاهان !


#مستا_مسیحا

  • عادل طاهرخانی یوسف
  • ۰
  • ۰

رنگ عشق

دردو سوی تنها میز این کافه

خدا و من به تماشای رفتنت نشسته ایم

او با قهوه ای سرشار از عسل

و من بی هیچ نوشیدن

که گام های رفتنت

هر کدام چون خنجر تیزی بر قلب فروخورده ام می تازد

و قطره قطره خون خویش می نوشم

رنگ عشق

رنگ قطره های خون من در قهوه ی خداست

و تو چشم به فردایی دوختی

که خدایش مست خون من است !

از من می نوشد تا فردای تو را

مملو از پرستیدن منت باشد.


سرگذشت عشق

تنهایی مدام خداست

در این هم نشینی پایان هر عاشق

و باز تنها خداست که می ماند

با انتظار همنشینی عاشقی دیگر!


#عادل_طاهرخانی_یوسف



  • عادل طاهرخانی یوسف
  • ۰
  • ۰

کودکی

گاهی دلم تپیدن های کودکی می کند
عصرهای حیاط خانه ی بابا
نشستن بر شاخه های گردو
و زیستن در رویای مادر
تپش های بی دریغ چشم ها
از شوق بالاتر رفتن
وینک
تمام آن یادها را
لبخندی بر کنج لب ها بسنده است
با اندوه فراق
با چشم های بسته ی یاد نوازش ها...

" عادل طاهرخانی یوسف "عادل طاهرخانی
  • عادل طاهرخانی یوسف
  • ۰
  • ۰

شکستن

کیستم من

جنون یکباره ی خداوندی خشمگین

و یا 

بوسه ی ناگهان شبنمی در سحرگاه آغاز یک آغوش ؟!


گمراه ترین ناخدای بی سکان

چون سربازی که سلاحش

آخرین شاخه ی گل سپید معشوقش بود

در نگهبانی از سرزمینش

خواهم شکست ، خواهم شکست !


#مستا_مسیحا 


  • عادل طاهرخانی یوسف
  • ۰
  • ۰

هبوط

در من ناله های پنهان کوهی است

سرشار از صخره های بی عبور

که رویش جوانه ای در قله را به حسرت دارد !

انتظار گام هایت

به لذت هبوط آدم می ارزد

به قله ای که خدا تنها به آن رسید. 

گناهی کن

و این تابوی نوردیدن صخره های سخت مرا آسان کن. 


" عادل طاهرخانی یوسف "


  • عادل طاهرخانی یوسف
  • ۰
  • ۰

پازل

بی تو 

دوست داشتن را معنایی جز انعکاس سرد و خشک این دیدارهای سنگ ها و علف ها 

در معبر جانواران گسیخته پیمان محبت

نخواهد بود. 

من تنها قطعه ی مازاد پازل حیات انسانم

که هرگزم تو را یارای آغوش نخواهم داشتن !


" عادل طاهرخانی یوسف "

  • عادل طاهرخانی یوسف